ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شب عملیات بیتالمقدس ۵ در ۲۳ فروردین ماه سال ۱۳۶۷ فرا رسید. شهید ایرج آبگون، هنگامی که به همراه سربازانش در
حال حمله به سوی دشمن بعثی بودند در حین پیشروی مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن قرار گرفت. در آن موقع سربازانش میخواهند او را عقب ببرند ، ولی فریاد میزند مرا رها کرده و به پیشروی ادامه دهید در همان حال زخمی، سربازانش را به جلو هدایت میکند. در آن تاریکی شب، خدا میداند که باز هم گلوله به او اصابت کرد یا نه، همان طور که آرزویش بود، سریعاَ هدف تسخیر شد، فردا صبح وقتی هوا روشن شد سربازان و دیگر کارکنان پایور، اثری از فرمانده زخمی لیکن شجاع و با روحیه خود مشاهده نکردند.
آری او و معاون چالاک و با ایمانش مفقود الاثر شدند، ای کاش ارتفاعات مرزی مریوان به زبان میآمدند و نحوه شهادت مظلومانه آنان را برای ما بازگو میکردند تا شاید تسلی خاطری برای دل تنها دختر به جا مانده و چشم به راه ایرج آبگون میشد.
#ارتش